تبلیغات
جستجو
پیوندهای روزانه
لینک دوستان
امکانات جانبی
یادداشتی درباره ششمین همایش تجلیل از اسطوره های ارتش جمهوری اسلامی ایران
شک در چشم همه جمع شده بود، بعضی بیاختیار بلند بلند میگریستند و ترکیبی زیبا از صدای هق هق گریه و تشویق در فضا پیچیده بود. همه روی پا ایستاده بودند و تشویق می کردند. بعد از 36 سال تکاوران دریایی یکییکی میآمدند روی سن و حلقه گل به گردن آنها انداخته میشد و لوح تقدیر دریافت میکردند. بعضی با عصا، بعضی با ویلچر. اما همه سعی میکردند راست قامت باشند و تکاوری بیایند. میخواستند به نوعی ورزیدگی خود را نشان دهند که ورزیده هم بودند و هنوز هم آثار رشادت در سیمای آنهانمایان بود.
روی سن همه بزرگان نیروهای مسلح و ارتش ایستاده بودند. فرماندهان نیروها و امیر دریادار سیاری که خود یکی از آن جنگاوران تکاور و مجروح ایام دفاع از خرمشهر بود.
وقتی جانباز ویلچری مهدی عطیانی را به زحمت روی سن رساندند، دوست و همرزم خود امیر دریادار سیاری را که دید اختیار از کف داد و در آغوش یکدیگر قرار گرفتند. انصافاً صحنه باشکوه و تحسین برانگیزی بود. فرمانده به روی او خمشده بود و یار قدیمی را محکم در بغل گرفته، سر در آغوش هم برده و فقط شانههای این دو بزرگ مرد بود که تکان میخورد. اشکها بیاختیار جاری میگشت. انگار قصد نداشتند از یکدیگر جدا شوند. دریادار سیاری وقتی ایستاد که چشمها سرخ و خیس بود. مردی که به الگوی اعتماد به نفس مشهور شده، اینک در مقابل عظمت فداکاری و ایثار اختیار از دست داده بود و به اشکهایش اجازه داده بود تا بدون هرگونه تکلف فرو بریزند. هیچکس تاکنون گریه او را ندیده بود. همه سالن غرق در اشک و شکوه بود.
نفر بعد نماینده ولیفقیه در ارتش بود. روحانی و سید بزرگواری از آل هاشم و رزمنده سالهای دفاع مقدس. وقتی تکاور جانباز با ویلچر مقابل وی رسید، خم شد و بدون هیچگونه ملاحظهای زانوی ادب زمین زد و دست فداکاری و ایثار را بوسید. دیگر سالن به هیجان آمده بود. هیچکس را یارای تأمل نبود. تحسین و تجلیل از حماسه و ایثار در وجود همه کاملاً به چشم میآمد. دلها مالامال از قدردانی بود. حلقهگل به گردن یکایک این قهرمانان میافتاد.
مجری بازهم اینگونه اعلام کرد:
-ناخدای باخدا جانباز هوشنگ صمدی کلخورانی، فرمانده گردان تکاور دریایی. مجدداً همه قیام کردند تا این بزرگمرد قهرمان به روی سن برود. صدای تشویقهای ممتد حضار در فضا طنین انداز شده بود. دیگر هیچکس ننشست. حضار بیوقفه تشویق میکردند. اوج افتخار، اوج تجلیل...
بعض از تکاوران جوان که برای دیدن پیشکسوتان خود از منجیل به تهران آمده بودند با صدای بلند تکرار میکردند:
درود بر صمدی؛ درود بر صمدی
حلقهگل به گردن این ناخدای باخدا، این قهرمان، این بزرگ مرد انداخته شد و اشک از چشمان وی سرازیر بود. با آن ابهت و مردانگی که هنوز در سیمایش موج میزد، نمیتوانست جلوی اشکهایش را بگیرد. داشت از زیر عینک اشکهایش را پاک میکرد. شاید تاکنون این طور گریه نکرده بود. مجری از پشت تریبون به کنارش آمد.
-ناخدا صمدی مردم هنوز هم دارند شما را تشویق میکنند و آرام و قرار ندارند، حرفی برای گفتن دارید؟
لحظاتی تأمل کرد، بغض را ه صحبتش را بسته بود.
-چه بگویم؟
بعد از کمی مکث گفت:
-با این وضعیت چگونه صحبت کنم؟ جای بعضی یارانم را خالی میبینم. این بزرگانی که آمدهاند و روی سن هستند و شما مردم بزرگواری که دارید اینگونه مرا شرمنده میکنید. من کاری نکردم.
اما همه مجلس میدانستند این همان فرمانده تکاور ورزیده و چابکی است که همه دورههای تکمیلی تکاوری را در کشورهای خارج طی کرده و پس از انجام خدمت بازنشسته شده بود. اما روز سی و یکم شهریور درحالیکه تسویهحساب کرده و عازم رفتن به منزل بود که بمباران شهرها ازجمله بوشهر شروع شد. همان وقت به دفتر فرمانده پایگاه رفت و گفت:
-این تسویهحساب من تحویل شما. میخواهم بروم در میدان نبرد و از دین، خاک و ناموسم دفاع کنم.
فرمانده گفت: شما زن و بچه خود را به تهران فرستاده و تسویه حساب کرده اید. از آمار هم کسر شدهاید.
وی جواب داد:
-من برای چنین روزی تربیتشده و دورههای سخت تکاوری را طی کردهام. حالا که کشور و مردم این کشور به من نیاز دارند، بگذارم و بروم؟ هرگز. پس غیرت و مردانگی من کجا رفته؟ لطفاً گردان تکاور را به من بدهید تا بروم و جلوی دشمن را بگیرم.
و اینگونه بود که این دلاور به میدان رزم برگشت.
وقتی گردان تکاوران را به خرمشهر آورد، ویرانی، خرابی و تجاوز دشمن بعثی را مشاهده کرد، غم بر دل او نشست و عزمش را برای ناکام گذاشتن دشمن متجاوز و دفاع از خاک پاک کشورش جزم کرد. به کمک نیروها شتافت. به برادر جهانآرا که از قبل با وی دوست بود گفت تعدادی از جوانان را به من بدهید تا در همینجا به آنها آموزش داده و از آنها استفاده کنیم. وقتی برادر جهانآرا تعدادی از جوانان را به او داد، آنها را تحت مربی گری ورزیده ترینمربیهای تکاوری قرار داد تا به آن ها آموزشهای تیراندازی داده و گروههای ضد زره و ضدتانک درست کنند. نیروهای تحت آموزش وی در مدت کمی تیراندازی با تفنگ کلاش، تفنگ 106 و آرپیجی هفت را یاد گرفتند و به تیمهای سه نفره تقسیم شدند. هرچند تیم هم به سرپرستی یکی از تکاوران به مقابله با دشمن بعثی پرداخته و تانکهایآنها را میزدند. انصافاً مقاومت خوبی همشکل گرفت. حجتالاسلام ابوترابی فرد در همین مراسم گفت: مقاومت و فداکاری تکاوران دریایی در دفاع از خرمشهر خونین بیبدیل است و این بزرگ مردان حتی از ورود دشمن به آبادان هم جلوگیری کردند.
آری این تکاوران دریایی فتح یکروزه خرمشهر را تبدیل به کابوسی برای صدام کردند و مقاومت آنها زبانزد خاص و عام شد و به کمک سایر رزمندگان حاضر در خرمشهر مثل برادران سپاه خرمشهر، نیروهای مردمی، نظامیان پادگان دژ، دانشجویان دانشگاه افسری ارتش که وارد خرمشهر شده بودند توانستند 34 روز دشمن را پشت دروازههای خرمشهر متوقف کنند.
36 سال از آن روزها میگذرد. کسی یادی از این دلاور مردان نکرده است. فقط گاهی گوشهکنارصحبتهای مختصری شده بود اما امروز به همت نماینده ولیفقیه در ارتش که تأکید زیادی برای برگزاری چنین همایشها و بزرگداشتها و تجلیل هایی از پیشکسوتان را دارد این مراسم برگزار شده و از تعدادی از تکاوران نیروی دریایی ارتش نیز دعوت شد تا از آنها تجلیل به عمل آید. بعضی از آنها از وجود همدیگر هم خبر نداشتند و با دیدن هم چنان به وجد آمدهاند که اشک از چشم هایشان جاری است. مراسم با اهدای هدیه و لوح و تاج گل به پایان رسید ولی هیچکس برای رفتن اشتیاقی ندارد. بگذارید سیر همدیگر را ببینیم، بگذارید باهم درد دل کنیم، این زبان دل همه است.
وقتی میخواهند بروند نشاط، شادمانی و قدرشناسی از چشمان همه پیداست.
تکاوران دریایی قهرمان درودتان باد. درودتان باد که ملت ما هیچگاه فداکاری شما و قهرمانیهای سایر رزمندگان را فراموش نکرده و از یاد نخواهند برد.
ما همیشه قدردان شما هستیم.
نظرات شما عزیزان:
مطالب مرتبط
آغاز مرحله دوم با دیدار تکراری / والیبال ایران بار دیگر به میزبان رسید
از زندهزنده سوزاندن مردم بیگناه تا قربانی کردن بسیجیها جلوی پای عروس و داماد
آخرین تغییرات در نحوه محاسبه کسر خدمت ایثارگری، جانبازی و آزادگی
فرمانده نیروی هوایی ارتش از قرارگاه سربازی ستاد نهاجا بازدید کرد
تجدید میثاق فرمانده جدید نیروی هوایی با آرمانهای امام راحل و شهداء
ورود کاربران
عضويت سريع
چت باکس
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
پشتيباني آنلاين
آمار
کل مطالب : 1567
کل نظرات : 0
آمار کاربران
افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0
آمار بازدید
بازدید امروز : 23
بازدید دیروز : 0
ورودی امروز گوگل : 2
ورودی گوگل دیروز : 0
آي پي امروز : 8
آي پي ديروز : 0
بازدید هفته : 23
بازدید ماه : 2304
بازدید سال : 4163
بازدید کلی : 62712
اطلاعات شما
آی پی : 3.135.247.188
مرورگر :
سیستم عامل :
امروز :
تبادل لینک هوشمند
خبرنامه
آخرین نطرات کاربران
آرشیو
- مهر 1397
- شهريور 1397
- مرداد 1397
- تير 1397
- خرداد 1397
- ارديبهشت 1397
- فروردين 1397
- اسفند 1396
- بهمن 1396
- دی 1396
- آذر 1396
- آبان 1396
- مهر 1396
- شهريور 1396
- مرداد 1396
- تير 1396
- خرداد 1396
- ارديبهشت 1396
- فروردين 1396
- اسفند 1395
- بهمن 1395
- دی 1395
- آذر 1395
- مهر 1395
- شهريور 1395
- مرداد 1395
- تير 1395
- خرداد 1395
- ارديبهشت 1395
- بهمن 1394
- دی 1394
- آذر 1394
- آبان 1394
- مهر 1394
- شهريور 1394
- مرداد 1394
- تير 1394